جدول جو
جدول جو

معنی خردمرد شدن - جستجوی لغت در جدول جو

خردمرد شدن
(بَ چَ دَ)
ریزه ریزه شدن: تهتّم، خردمرد شدن دندان. (تاج المصادر بیهقی). انفتات، خردمرد شدن. (زوزنی). تکسیر، خردمرد شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ دَ)
عقل. (دهار). تأرّب تأبّی. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(بَ چَ دَ)
ریزه ریزه کردن. تفتیت. (یادداشت بخط مؤلف) : رض ّ، خردمرد کردن. (از تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا